دیروز ظهر داشتم فکر میکردم که چقدر من گند میزنم به همه چی،و به £ فکر میکردم و اینکه چقدر در او گند زده ام.همان موقع ظرف ترشی،که داشتم میبردمش سر سفره،از دستم افتاد و خالی شد روی سفره ای که از بخت بد،پارچه ای بود و به تبع آن،قالی هم از سرکه ترشی بسی بهره مند گشت. 

صبحش بعد از گندی که چندان هم گند من نبود،گوشی ام را خاموش کرده بودم و همانا خیلی خوب بود اگر تا امروز صبح خاموش مانده بود.اینطوری هیچ کدام از اتفاقات دیروز نمیفتادند و اگر می افتادند هم که به من چه دیگر. 

آخرش اما روشن کردم آن ملعون را،و گند ها پس از گند ها زده شدند.نتیجه ای که در پست قبل نوشتم را هم گرفتم و بعد خوابیدم.

صبح ک بیدار شدم یک جور هایی امید داشتم که همش خواب بود باشد ولی یک نگاه به کانورسیشن ها،مشخص کرد که نبود.

نتیجه:همیشه گوشی خود را خاموش کنید:)))

پ.ن:ارتین جمله کامل میگه:))))))))