داشتم فک میکردم برگردم بلاگفا که یادم افتاد باید خازن بخوانم که هیچی حالیم نیس ازش و آخرش رفتم بیگ بنگ دیدم و باهاش گریه کردم(همانا انسان هایی در جهان وجود دارند که با سریال طنز گریه میکنند و در مواقعی که ملت ازشان انتظار دارند گریه کنند،می زنند زیر خنده،همانا که گور پدر انتظارات)،در نهایت به این نتیجه رسیدم که واتس اپ را نصب کنم که اکانتم را کلا از بیخ و بن پاک کنم.در این بین با یکی از دوستان سر موضوعی به غایت چرت دعوا کردم و پس از آشتی و دعوا سر اینکه کداممان عن تریم،اکانتم را کامل پاک کردم.اینقد الان حس خوبی دارم از این اکانت-به کل-پاک-شدگی که حد ندارد!نه این که حد چپ و راستش برابر نباشند،حدش به بینهایت میل میکند:)))کاش چن تا اکانت دیگر هم داشتم که پاک میکردم.

یو هاهاهاهاهاهاها

باورم نمیشه ولی دیگه ناراحت نیستم

گویا واتس اپ تابع حالت است.اگر بفهمید چه میگویم که صد البته نمیفهمید منظورم را.منظورم را بخواهم بگویم باید یک سال را تعریف کنم که خوب؛حال ندارم.و از آن مهمتر،نمیخوام هم بگم حتی.

به جایش میگویم:توپ نارنجی به خوبی بیانگر این نکته ست که بز های آبی بالدارند