داشتم فک میکردم خوب هم هست آدم یکی،یا حداقل یک چیزی را دوست داشته باشد.آنوقت وقتی ریده در امتحان نهایی هاش و در بزرگترین هدفش به طور مفتضحانه ای به ظاهر شکست خورده،به جای افسرده شدن به او،یا آن،فک میکند.
یعنی میخوام بگم احساسات برخلاف اون چه فک میکردم صد در صد هم بی خود و باگ خلقت نیستند.
باگ خلقت این است که تنها چیزی که دوستش داشته باشید،همانی باشد که به ظاهر در آن شکست خوردید و در این مواقع که نیاز دارید به چیزی یا کسی که دوستش داشته باشید،به جای اینکه بگویید چقد من این چیز را دوست دارم،می نشینید،میخوابید،وایمیسین،فک میکنین نکنه در باطن هم شکست خوردم؟نکنه به هیچ دردی نمیخورم؟
حالا باز این خوبه.دوست داشتن یک مفهوم بی خطره.حداقل نسبت به دوست داشتن یک انسان.این است که من،که فقط به خاطر دوست داشتن یک مفهوم اینقدر له شدم،نابود شدم، جای معده و رودم عوض شد،هیچ وقت نمیتونم خطر دوست داشتن یک انسان را به جان بخرم.
ولی خوب سرتون درده و خوب ادمه دیگه
یه وقتایی حوصله نداره
حالا همین که فحش خار مادر ندادی خودش خوبه بازم
دوست عزیز
من خودم توی کاردانی چهاااااااااار باز فیزیک رو افتادم
فدای سرت
الان تو کارشناسی جزو شاگردهای برتر دانشگاهم
البته دانشگاهمون یه دانشگاه مزرخرفی بیش نیست
ولی تو همینم خیلی ها درجا مزنن و من دارم میترکونم
حالا درسته مزخرفه ولی درساش خیلی هم اسون نیست
ولش کن منو
در مورد شکستت هم بگم
مُردی مگه؟
اگه زنده ای و نفس میکشی و متن مینویسی
یعنی هنوز زنده ای (خوشبختانه یا متاسفانه)
و تا وقتی زنده ای هنوز شکست نخوردی
میخوای فک کن شعاره میخوای فک کن نفسم از جای گرم بلند میشه
من خودم مخم در چند وقت پیش داغون بود(میخواستم بگم نابود بود دیدم دوتا بود داره نگفتم:D)
خلاصه که اگه هنوز زنده ای(بازم میگم خوشبختانه یا متاسفانه) ناامید نشو
خواستی هم بگو دردت چیه و شکستت چیه شاید یه خاکی به سرمون کردیم
حررف زدن گاهی خودش راه حل رو میاره جلو پات
نخواستیم نکن
برو بشین با سر دردت تا ته دردش بساز
والا :D